Wednesday, November 7, 2012

عبد الحمید اشراق خاوری


عبد الحمید اشراق خاوری




عبد الحمید اشراق خاوری

در سال 1281 شمسی در مشهد از مادری فاضله متولد گردید، والدشان شخصی معمم بود و از شهرت زیادی در مشهد برخوردار بود. در سن 5 سالگی در تحت توجهات و تعلیمات مادر ابتدا نماز و دعای کمیل را فرا گرفت و بتدریج تمام زیارت ها را آموخت. ایشان در مدرسه فاضل خان نزد طلاب دانشمند بتکمیل مقدمات پرداخت و در ادبیات عرب از محضر میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری استفاده های شایان کرد و بیست مقامه از
مقامات حریری و قصاید و قطعات بسیاری از اجله فصحای عرب و اشعار بی شماری از اعزه بلغای عجم و خطب زیادی از کتاب نهج البلاغه را بخاطر سپرد و سوره های چندی از قرآن مجید را از بر کرد و کم کم از جهت معلومات و معارق صدرش منشرح و وجودش مانند چشمه زاینده گشت و از حیث محفوظات سینه اش بمنزله صندوقی از ذخایر کتب و دفاتر گردید و در باب حکمت و فلسفه از محضر شیخ محمد خراسانی و آقا رحیم که در فقه و اصول حائز اجتهاد گشته بودند، بهره ور شدند. ایشان پس از سفرهای زیاد به نقاط مختلف روز به روز شهرتی بی اندازه بدست آورد و جماعت کثیری برای استماع مواعظش در منازل و منابر حاضر می شدند -- در یزد اهالی از موعظه و بیانات عالمانه اش استفاده مینمودند... در مدت زمانی که در ملایر اقامت نمود بتدریج شهرتی بی اندازه بدست آورد و با کل طبقات از علما و اعیان و خوانین و کسبه و تجار معاشر گشت و ارادتش در تمام دلها جای گرفت کم کم در شورای بلدیه عضویت یافت و در مدرسه دولتی از جمله معلمین عالی رتبه گردید و آوازه دانائی و حسن تقریرش در همه جا پیچید و جماعت برای استماع مواعظش در منازل و مساجدی که منبر میرفت ازدحام مینمودند.

در این بین او با بهائیان آشنا می شود و اقدام به مطالعه کتب امری به قصد پی بردن به نکات ضعف بهائیان می کند. روزی در مکانی عمومی، شخصی بهائی مشغول تلاوت لوح سلطان با صدایی خوش و بلند بود، جناب اشراق خاوری احساس می کند برای شنیدن این قبیل کلمات تشنه است و پس از ملاقات با احبا مومن می شود و به تبلیغ، تعلیم، تدریس و تالیف می پردازد. صبح روز بعد از ایمان، که خبر آن در شهر ملایر منتشر شده بود، جناب اشراق خاوری اینطور حکایت میکنند: " صبح که از منزل خود، اتاقی داخل مسجد، بیرون آمدم دیدم مردم طور دیگر به من نگاه میکنند... مردمی که روزهای دیگر چون مرا میدیدند تعظیم می کردند و دست میبوسیدند امروز بهیچوجه اعتنائی نمی کنند، انتهی. ایشان در طول سالهای زندگی بعلت بهائی شدن بارها از منزل خویش طرد میگردد. جناب اشراق خاوری تقریبا سی سال از عمر هفتاد ساله خود را صرف تحقیق در آثار مبارکه و تالیف کتب نمود. در سال 1351 ه.ق در طهران به ملکوت ابهی صعود نمود. از آثار تالیف شده توسط ایشان می توان رساله تسبیح و تهلیل، مائده آسمانی در 9 جلد، اقداح الفلاح ، گنج شایگان، محاضرات در دو جلد، درج لئالی هدایت در سه جلد، کتاب گنجینه حدود و احکام، قاموس ایقان 

در چهار جلد، پیام ملکوت و... تعداد زیادی اثر دیگر را نام برد



 



بُته‌جـِقّه یکی از نقش‌های تزئینی ایرانی


بُته‌جـِقّه یکی از نقش‌های تزئینی ایرانی






بُته‌جـِقّه یکی از نقش‌های تزئینی ایرانی

بُته‌جـِقّه یکی از نقش‌های تزئینی ایرانی شبیه سروی خمیده که بیشتر در قالی بافی ، ترمه ، زردوزی ، شال بافی، پته دوزی، قالیبافی، کاشی کاری، مسگری، سفالگری و معماری به کار می رود.
گروهی از نشانه شناسان این نقش را نمادی از سرو یا درخت زندگی ( درخت همیشه سبزی که صفت آزادی وآزادگی را به آن نسبت داده اند) می دانند .درخت زندگی در میان دو حیوان یا دو پرنده به صورت رخ به رخ طرح شده است. علاوه بر حیوانات طب

یعی مثل اردک یا غزال اغلب این درخت در میان دو جانور افسانه ای و ترکیبی چون اسفنکس، گاو بالدار، شیردال قرار دارد که از درخت و میوه اش محافظت می‌کنند.
برای چیدن و برخورداری از میوه آن که رمز اکسیر وطول عمر است باید با این دو محافظ جنگید که در صورت پیروزی می‌توان نامیرا و جاویدان شد.
عده‌ای این نقش را سرو نشانه آزادگی ایرانیان می‌دادند که از سر فروتنی سر خود را خم نموده است. عده‌ای دیگر آن را به عنوان سرو می‌دانند که در دوران مزدکیان نشانه آزادگی آنان بوده و پس از شکست مزدک سر خود را از شرمساری به زیر انداخته است.
بته جقه سالیان سال بر بالای تاج پادشاهان ایران دیده می شد و خوشبختانه امروز هم در پارچه های ترمه و شال های زنانه و کراوات های مردانه دیده می شود و نمادی مردم پسند است. از انجا که درخت سرو همواره نشانه ی ایرانیان راست اندیش و راست و گفتار و راست کردار بود،این نشان بیانگر فروتنی و تواضع ایرانیان می باشد. درباره پیدایش این نماد آرتور پوپ در نسک «شاهکار های هنر ایران» اشاره میکند در زمان ساسانیان که مزدک برای آزادی گام بر میداشت و خود نیز مردی ازاده و پرستنده ی آزادی بود و سرانجام کشته شد پیروانش درخت سرو را که نماد آزادی و راستی و استقامت بود به نشان سوگواری به حالت خمیده نقش کردند که کم کم به نشان بته جقه امروزی در آمد.
گروهی بته را برگرفته از درخت گز، که از جهاتی شبیه به درخت سرو است و از درختان گرمسیری که هم در کویر و هم در کناره رودخانه‌ها رشد می‌کند می‌دانند. گروهی آنرا مظهر شعله آتش آتشکده‌های زرتشتی، گروهی تمثیل بادام یا گلابی و یا مشت بسته و عده ای آنرا به میوه درخت کاج، نخل، بادام و میوه صنوبر، زهدان مادر و برگ تشبیه کردند.
در آمریکا این نقش را "Persian pickles" به معنی "خیار شور ایرانی" می‌نامند. همچنین هم شکلی این نگاره با نماد چینی "یین و یانگ" و ژاپنی "یو و این" قابل بررسی است.